نگاه ژئوپلیتیک به روایات آخرالزمان (5)
نگاه ژئوپلیتیک به روایات آخرالزمان (5)
منبع : سایت راسخون
7-2- جبهه مقابل سفیانی
امام سجاد(ع) میفرمایند: (یخرج السفیانی بمئه و سبعین الفاً فینزل بحیره طبریه. و یسیر الیه المهدی (ع) ثم یواقعه هناک. و لا تکون ساعه حتی یهلک ا... اصحابه و لا یبقی الا هو وحده. فیاخذه المهدی (ع) فیذبحه تحت الشجره التی اعضانها مرلاه علی بحیره طبریه ثم یهلک مدینه دمشق). (35)
سفیانی با یکصد و هفتاد هزار جنگجو حرکت میکند و در کنار دریاچة طبریه فرود میآید و حضرت بقیه الله (ع) به سوی او حرکت میکند و در کنار دریاچة طبریه بر او میتازد و در کمتر از یک ساعت همه سپاهیانش هلاک میشوند و فقط شخص سفیانی باقی میماند. آنگاه حضرت مهدی او را دستگیر میکند و در کنار دریاچه طبریه در زیر درختی که شاخههایش به روی دریاچه بال گشوده سر میبرد و سپس شام را تحت تصرف خود درمیآورد.
مقابله اصلی سپاه حضرت با سفیانی پس از خسف بیدا آغاز میگردد. سپس با عقب نشینی سفیانی به سمت شام ، جنگ اصلی حضرت با او در منطقه شام و فلسطین رخ میدهد.
امام علی (ع) میفرمایند: (آنگاه مهدی با هزار مرکب به سوی قدس حرکت میکند. در شام، فلسطین، صور، عکا و غزه منزل میکند. آنگاه مهدی (ع) وارد بیت المقدس میشود). (36)
تصرف بیت المقدس هدف نهایی امام در مقابله با سفیانی میباشد و مهمترین رویارویی ایشان با وی در این منطقه است.
بنابر روایات، پس از شکلگیری فتنة سفیانی و گسترش آن، جریان مقاومت و مقابلة با آن در کل منطقه شکل میگیرد.
امام علی (ع) میفرمایند: (هنگامیکه سپاه سفیانی به سوی کوفه عزیمت میکند، سفیانی گروهی را به جستجوی اهل خراسان میفرستد که برای یاری حضرت مهدی (عج) خروج کردهاند. سپاه سفیانی با سپاه سید هاشمی در دروازة اصطخر روبرو میشوند، که مردی به نام شعیب بن صالح پرچمدار خراسانیهاست و پرچمهای سیاهی در دست دارند. نبرد سختی در میانشان پدید میآید که سرانجام صاحبان پرچمهای سیاه پیروز میشوند و سپاه سفیانی پا به فرار میگذارند. در آن هنگام مردم به دیدار حضرت مهدی (ع) مشتاقتر میشوند و به جستجوی او میپردازند. مهدی در آن هنگام در مکه ظهور میکند و پرچم رسول اکرم (ص) را در دست میگیرد.) (37)
در این روایات پس از اشاره به شکلگیری جریان سفیانی در شام و گسترش آن به منطقة خاورمیانه، به شکلگیری مقاومت منطقهای در مقابل او اشاره شده است. سفیانی در حرکت خود در منطقه، تلاش میکند بر جغرافیا، قدرت و سیاست منطقة خاورمیانه مسلط گردد. بدون شک اهمیت ژئوپلیتیک خاورمیانه و منابع آن بر سفیانی پوشیده نخواهد بود.سفیانی بعنوان یکی از دشمنان اصلی اهلبیت و امام مهدی (عج)،تحولات منطقهای را زیر نظر داشته و هدف اصلی آن مقابله با ظهور و انقلاب امام عصر میباشد، به همین دلیل تلاش دارد تا بر منطقة خاورمیانه که خواستگاه اولیة انقلاب حضرت میباشد، مسلط گردد و با ایشان مقابله نماید. همین سیاست را نیروهای آنگلوصهیون در منطقه دنبال مینمایند.
حرکت سفیانی برای مقابلة با آنها، گویای خطری است که سپاهیان سید خراسانی برای سفیانی ایجاد نمودهاند. در این روایت بیان شده است که قبل از حملة سفیانی به کوفه، سپاه سید خراسانی جهت یاری حضرت خروج نمودهاست، بنابر این یکی از راهبردهای ما برای مقابلة با سفیانی، ایجاد شرایط ظهور و مقابله با دشمنان حضرت، قبل از سلطة سفیانی بر منطقه میباشد.
در این روایت علاوه بر مطالب گذشته، اشاره میکند که در مقابلة میان سپاه سفیانی و سپاه سید خراسانی، سپاه خراسانی پیروز میگردد. این مطلب گویای این است که ما در تدارک و تجهیز سپاه خود، باید کاملاً جدی و عمیق کار نماییم. در واقع این روایت گویای این است که پیروزی نهائی بواسطة امداد الهی و تلاش ما حاصل میگردد، نه فقط بواسطة امداد الهی و عدم تلاش ما.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: (تخرج من خراسان رایات سود فلایردها شیء حتی تنصب بایلیاه یعنی بیت المقدس.) (38)
از خراسان پرچمهای سیاهی خارج میشوند که هیچ چیزی مانع آنها نمیشود. تا اینکه در ایلیا یعنی بیت المقدس استقرار مییابند.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: (فاذا غیرت سنتی یخرج ناصرهم من ارض یقال لها خراسان برایات سود فلایلقاهم احد الا هزموه و غلبوا علی ما ایدیهم حتی تقرب رایاتهم بیت المقدس.) (39)
آنگاه که سنت من تغییر کند، یاری کننده آنها از سرزمینی که به آن خراسان گفته میشود با پرچمهای سیاه قیام خواهد کرد. هیچ کس با آنها مواجهه نمیشود مگر آنکه او را شکست میدهند و بر هر چه در دست آنان است غلبه مییابند، تا آن که پرچمهای آنها به بیتالمقدس نزدیک میشود.
شکست ناپذیری و استقامت نیروهای ایرانی در حوادث آخرالزمان، از ویژگیهای مهم نیروهای ایرانی میباشد.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: (لا تزال طائفه من امتی یقاتلون علی ابواب بیت المقدس و ما حولها و علی ابواب الطالقان و ما حولها ظاهرین علی الحق لا یبالون من خذلهم و لا من نصرهم حتی یخرج الله کنزه من الطالقان فیحیی بهم دینه کما امیت من قبل.) (40)
همواره گروهی از امت من بر دروازههای بیت المقدس و اطراف آن و دروازههای طالقان و اطراف آن، در پشتیبانی از حق، مبارزه میکنند و به این که کسانی آنها را تنها گذارند و یا کمک کنند اهمیت نمیدهند، تا آن که خداوند گنج خود را از طالقان خارج سازد و دین خود را که پیش از آن مرده بود، به واسطه آنها زنده گرداند.
(و تقبل خیل السفیانی کالیل و السیل، فلا تمر بشیء الا اهلکته و هدمته، حتی یدخلون الکوفه، فیقتلون شیعه آل محمد، ثم یطلبون اهل خراسان فی کل وجه، و یخرج اهل خراسان فی طلب المهدی فیدعون الیه و ینصرونه.) (41)
سپاه سفیانی همانند شب و چونان سیل، پیش میروند و از هر آن چیزی که میگذرند آن را نابود و منهدم میکنند تا وارد کوفه شوند، در آن جا شیعیان آل محمد (ص) را میکشند و سپس از هر سو به دنبال اهل خراسان میگردند، مردم خراسان نیز در طلب مهدی (ع) بیرون میآیند و به سوی او دعوت میکنند و او را یاری مینمایند.
این روایات به شکلگیری جریان مقابله با سفیانی اشاره مینماید. این جریان مقاومت، باایجاد ژئوپلیتیک مقاومت در منطقه، در مقابل جریان سفیانی قرار میگیرند.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: (و السفیانی بالعراق یقاتل اهل المشرق .... یلتقی السفیانی و الرایات السود فیهم شاب من بنی هاشم کفه الیسری خال، و علی مقدمته رجل من بنی تمیم یقال له شعیب بن صالح بباب اصطخره.) (42)
و سفیانی در عراق با اهل مشرق میجنگد ... سفیانی و (اصحاب) پرچمهای سیاه بر دروازه استخر با هم روبرو میشوند، در میان (اصحاب پرچمهای سیاه) جوانی است از بنی هاشم که در دست چپش خالی است و پیشاپیش آنها مردی است از بنی تمیم که او را شعیب بن صالح میگویند.
در این روایت عراق را صحنه رویارویی نیروهای سفیانی با ایرانیان معرفی مینماید.
امام علی (ع) میفرمایند: (و ان لآل محمد بالطالقان لکنزاً سیظهره ا... اذا شاء دعاه حق یقومون باذن ا... فیدعون الی دین ا... .) (43)
برای آل محمد در طالقان گنجی است که هر گاه خدا بخواهد آن را آشکار خواهد ساخت. (آنها) دعوت کنندگان به حق هستند، به فرمان خدا قیام میکنند و به دین خدا فرا میخوانند.
حق طلبی و دعوت به حق از ویژگیهای ایرانیان در منازعاتآخرالزمانیشان میباشد.
امام علی (ع) میفرمایند: (تخرج الرایات السود من خراسان معها قوم ضعفاء تجتمعون فیویدهم ا... بنصره.) (44)
از خراسان پرچمهای سیاهی خارج میشوند که با آنها مستضعفانی که با هم مجتمع و متحد شدهاند، همراهاند و خدا با یاری خود، آنها را کمک میکند.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: (یخرج قوم من المشرق یوطئون للمهدی سلطانه.) (45)
پرچمهای سیاهی از بنی عباس بلند میشود، سپس از خراسان پرچمهای سیاه دیگری برافراشته میگردد که پیشاپیش آنها مردی به نام شعیب بن صالح است تا آن که در بیت المقدس فرود میآیند و زمینه را برای حکومت مهدی (عج) فراهم میسازند
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: (یخرج شعیب بن صالح متخفیاً الی بیت المقدس یوطی للمهدی منزله.) (46)
شعیب بن صالح مخفیانه به بیت المقدس میرود و مقدمات ورود مهدی (عج) را مهیا میکند.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: (لا تزال طائفه من امتی علی الذین ظاهرین، لعدوهم قاهرین، لا یضرهم من خالفهم الا ما اصابهم من لاواء حتی یاتیهم امراً ... و هم کذلک، قالوا یا رسول ا... و این هم؟ قال ببیت المقدس و اکناف بیت المقدس.) (47)
گروهی از امت من، پیوسته از دین پشتیبانی میکنند و در مقابل دشمنانشان ایستادگی مینمایند. مخالفانشان نمیتوانند، جز مختصر گرفتاری، به آنها زیان برسانند؛ آنها تا امر خدا بیاید، چنیناند. سوال کردند: ای رسول خدا این گروه کجایند؟ فرمود: در بیت المقدس و اطراف آن.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: ( گروهی از امت من، پیوسته بر دروازههای بیت المقدس و اطراف آن و بر دروازههای انطاکیه و اطراف آن و دروازههای دمشق و اطراف آن و بر دروازههای طالقان و اطراف آن، از حق حمایت میکنند. نه از کسانی که آنها را تنها میگذارند و نه از کسانی که به آنها یاری میرسانند، باکی ندارند، تا [آن جا که] خداوند گنج خود را از طالقان خارج گرداند و بوسیله آنها دینش را که پیش از آن مرده بود زنده گرداند.) (48)
در این روایت بطور صریح به ارتباط میان ایرانیان و مقاومت اسلامی در شام، اشاره شده است.شکل گیری این ارتباط در طول تاریخ انجام پذیرفته و در دورة غیبت کبری به سطح بالاتری رسیده است و در حال حاضر پس از انقلاب اسلامی امام خمینی، به اوج خود رسیده است.تشکیل انتفاضة فلسطین، حماس، حزبالله لبنان ، مقاومت سوریه وترکیه، مصداق بارز این روایت میباشد.
همزمان با شکلگیری فتنة سفیانی در شام و گسترش آن به دیگر مناطق، جریاناتی مخفی ازمقاومت در منطقة شام شکل میگیرد که با جریان مقاومت در ایران نیز، مرتبط بوده و از آنجا حمایت میشود.
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: (ینزل بیت المقدس یوطی للمهدی سلطانه یمد الیه ثلاثمائه من اهل الشام.) (49)
(شعیب بن صالح) به بیت المقدس وارد میشود و زمینه حکومت مهدی (ع) را فراهم میسازد و سیصد نفر از اهل شام به کمک او میشتابند.
در رواياتي از امامان معصوم ما، به وقوع نهضتي اسلامي در آخرالزّمان در يمن، قبل از ظهور امام عصر(ع) اشاره شده كه هدف آن، ياري آن حضرت و زمينهسازي ظهور مبارك ايشان است.
وقوع اين قيام حتمي است، و امامان اهل بيت(ع) آن را از جملة پنج نشانة قطعي ظهور مهدي موعود(ع) بر شمردهاند. در برخي از روايتها پرچم يماني هدايتبخشترين پرچمها ياد شده؛ تا آنجا كه بر ضرورت پيوستن و دفاع از آن، بيش از پرچم شرقي ايراني (به رهبري خراساني) تأكيد شده است. آغاز قيام يماني مقارن شورش سفياني ـ اصليترين دشمن امام مهدي(ع) ـ در ماه رجب قبل از ظهور و محلّ آن صنعا، توصيف شده است. در اينجا به روايات مربوط به قيام يماني و ويژگيهاي ذكر شده براي آن دقّت ميكنيم. (50)
امام صادق(ع) در بياني راجع به حتمي بودن علامت قيام يماني براي ظهور امام عصر(ع) فرمودند: «قبل از قيام قائم(ع) وقوع پنج علامت حتمي است: [خروج] يماني، سفياني، صيحة آسماني، كشته شدن نفس زكيّه و فرو رفتن در بيداء»، (51) حضرت امام رضا(ع) نيز در خصوص كسي كه ادّعا ميكرد، امام زمان(ع) است، فرمودند: «قبل از ظهور، سفياني، يماني، مرواني و شعيب بن صالح خواهند آمد، پس او چگونه چنين ادّعايي ميكند؟» (52)
در سخني از امام ششم شيعيان نقل شده است كه آن حضرت(ع) ضمن اشاره به جايگاه قيام يماني، از او به عنوان شكنندة چشم سفياني ـ دشمن امام مهدي(ع) ـ ياد ميكنند: «سفياني كجا خواهد بود؟ و حال آنكه هنوز شكنندة چشم او از صنعاي يمن خروج نكرده است». (53)
حضرت رضا(ع) در سخني ديگر، حركت يماني را همزمان با شورش سفياني و خراساني در يك سال، يك ماه و يك روز بيان ميكنند و ميفرمايند: «خروج سفياني، يماني و خراساني در يك سال، يك ماه و يك روز و ترتيب آنها همچون رشته مهرهها پشت سر هم خواهد بود. سختي از هر سو پديد آيد، واي بر كسي كه با آنها مخالفت و دشمني كند» (54)
در ادامة روايت پيشين، امام صادق(ع) ميفرمايند: «در ميان درفشها (پرچمها)، هدايتگرتر از درفش يماني وجود ندارد، چون درفش حق است و شما را به سوي صاحبتان دعوت ميكند». در روايتي كه ذكر شد، امام صادق(ع) در ادامة سخن بيان ميفرمايند كه، «وقتي يماني قيام ميكند، فروش اسلحه به مردم حرام است. پس به سوي او بشتابيد كه درفش او درفش هدايت است. بر هيچ مسلماني سرپيچي از او جايز نيست و اگر كسي چنين كند، اهل آتش است، زيرا او مردم را به حق دعوت ميكند») .
از هشام بن حكم نقل شده است كه چون «طالب حق» خروج كرد، به امام صادق(ع) گفته شد: آيا اميدواريد اين شخص يماني باشد؟ حضرت فرمودند: «خير، يماني پيرو علي(ع) است، در حالي كه اين شخص از آن حضرت بيزاري ميجويد». (55)
در نشانههاي ظهور، ويژگيهاي پيچيدهاي دربارة شخصيّت رهبر قيام يماني بيان شده و روايات، در خصوص نام او گوناگون است. در يك سخن، نام او مردّد بين حسن يا حسين آمده و در ديگري سعيد ناميده شده و او را «نصر» نيز خواندهاند. دربارة دليل ناميدن وي به نصر، از رسول اكرم(ص) نقل شده كه زيرا خداوند را ياري ميرساند. چنانكه در روايات نخستين اين نوشتار، عنوان «منصور» براي او انتخاب شده بود كه به سبب ياري رسانياش نسبت به قيام امام عصر(ع) بود. همچنين در رواياتي ديگر به نقل از عبدالله بن عمرو بن عاص از رسول خدا(ص) آمده است كه پدر وي، قريشي است. در كتاب «فتن» ابن حماد آمده است: «اي اهل يمن، ميگويند كه منصور از شماست. سوگند به كسي كه جانم در دست اوست، پدرش قريشي است و اگر بخواهم (قصد كنم) كه نسب او را تا دورترين جدّش نام ببرم، چنين كنم». از اين روايت برميآيد كه «منصور» صرفاً كنية يماني است، نه نام او. به نقل نويسندة كتاب «رايات الهدي و الضّلال في عصر الظّهور» دلايلي قطعي در دست است كه ثابت ميكند، رهبر يماني از اهل بيت(ع) و خصوصاً از نسل امام حسين(ع) است.
در جمعبندي روايات يماني، بايد بگوييم كه دو دسته روايت در زمينة حركت وي وجود دارد به گونهاي كه زمان مشترك آن، قبل از خروج سفياني است. دستة نخست اين روايات، قيام وي را قبل از سفياني ميداند و دستة دوم، به قيام وي همراه با امام مهدي(ع) تصريح دارد؛ چنانكه ميفرمايد: «... آن پرچم حقّي است زيرا به جانب صاحبتان فرا ميخواند». از اين نكته آشكار ميشود كه قيام وي همزمان با ظهور صاحبالامر(ع) است و مردم را به ياري آن حضرت فرا ميخواند.
در خصوص موقعيّت جغرافيايي قيام يماني، به شهرهايي همچون: صنعا، عدن، كنده و منطقة ابين اشاره رفته است؛ البته روايات صنعا مستفيض بوده، از طريق شيعه و سنّي نقل شده است. گفته ميشود شايد منظور از نامهاي مختلف براي نقطة آغازين قيام، همانا تحديد پايتخت قيام باشد چنانكه از ايران نيز با نامهايي همچون خراسان، قم، طالقان و... ياد شده است، امّا بيشتر اين روايات بر خراسان و قم متمركز است.
قيام يماني به چند مرحله قابل تقسيم است. اين مراحل عبارتند از:
1. اعلام همبستگي و همپيماني نظامي با قيام خراساني :
كه در ادامه از اين موضوع سخن خواهيم گفت.
2. دعوت و فراخوان يماني به سوي مذهب حقّة اهلبيت پيامبر (ص) :
در روايتي صحيح از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمودند: «هنگامي كه يماني قيام كرد، به سوي او برخيز و بر هيچ مسلماني جايز نيست كه با او به مقابله برخيزد؛ زيرا هر كس چنان كند، از اهل دوزخ باشد زيرا او به حق و راهي مستقيم فرا ميخواند». منظور از دعوت به حق در سخنان اهل بيت(ع)، دعوت به امامت است.
قيام يماني از اين نظر با نهضت خراساني كه امام علي(ع) آن را وصف نموده، مشترك است. آن حضرت(ع) دربارة خراساني ميفرمايند: «به حقيقت، براي آل محمّد(ص) در طالقان گنجي است كه خداوند آن را هر وقت كه بخواهد آشكار مينمايد: [آنان] راهياني به سوي حق[اند] كه به دين خدا فرا ميخوانند». همچنانكه امام كاظم(ع) فرموده است: «مردي از اهل قم قيام ميكند و مردم را به سوي حق فراميخواند...».
3. ياري رساندن به انقلاب امام مهدي (ع) و فراخواندن به بيعت آن حضرت:
اين هدف از اهداف قيام يماني پيش از اين نيز بيان شد كه، پرچم يماني از جمله پرچمهاي ياوران امام مهدي(ع) است. در روايات مربوطه به قيام يماني، به همپيمان شدن وي با خراساني و ياري به او در برابر دشمنانش اشاراتي رفته است. مانند اين روايات: «و خداوند عزّوجلّ براي او ـ يعني امام مهدي(ع)ـ خراسان را ميگشايد و اهل يمن از او اطاعت ميكنند».
همچنين در بيان امير مؤمنان(ع) دربارة خصوصيات مشترك يماني و خراساني در جنگ دمشق و آزادسازي آن از سيطرة سفياني چنين آمده است: «و [سفياني] به روش ستمكاران نخستين عمل ميكند و خداوند از آسمان بر عملش خشم ميگيرد، آنگاه جواني را از مشرق كه به اهل بيت پيامبر(ص) فراميخواند، عليه او برميانگيزاند. اينان اصحاب پرچمهاي سياه هستند. خداوند به ايشان عزت اعطا و پيروزي را برايشان نازل ميفرمايد، پس احدي با ايشان به نبرد نميپردازد مگر اينكه او را شكست ميدهند و سپاه قحطاني [يمني] به حركت درميآيد... و جوان يمني در پي نابود كردن حمّاز جزيره [سفياني] است تا آنكه در دمشق فرود ميآيند و آن را [در مدّت زماني] سريعتر از دريا فتح ميكنند». و اين حديث در مقام توصيف رويارويي نظامي در مرزهاي سوريه بين خراساني و سفياني است كه پس از سپاه يماني تحت فرماندهي او براي ياري رساندن به خراساني وارد ميدان نبرد ميشوند.
يماني، چند ماه پس از قيام و نهضت خود در يمن، سرانجام به سرزمين حجاز ميرود و پس از آشكار شدن امام مهدي(ع) در ميان گروه اندك ياران خويش در مدينه، در كنار آن بزرگوار قرار ميگيرد. پس از آنكه سفياني، لشكر خود را براي دستگيري امام مهدي(ع) به مدينه ميفرستد، يماني همراه با امام زمان(ع) به مكه ميرود. چنانكه در روايت اميرالمؤمنين(ع) نيز آمده است: «سپاهي به مدينه فرستاده مي شود. پس هر كس از آل محمد(ص) را كه توانستند، ميگيرند و مردان و زنان از بنيهاشم كشته ميشوند. در آن هنگام، مهدي و سپيدنشان از مدينه به مكه ميگريزند. پس گروهي در جستجوي آن دو فرستاده ميشوند، در حالي كه آن دو به حرم خدا و امنيت او رسيدهاند».
از ارطاط نيز نقل شده است: «سپس مهدي و منصور از مدينه در حال فرار خارج ميشوند و سفياني گروهي را براي گرفتن آن دو ميفرستد. پس هنگامي كه مهدي و منصور به مكه رسيدند، لشكريان سفياني در بيداء فرود ميآيند و در زمين فرو ميروند. سپس مهدي(ع) خارج ميشود تا آنكه از مدينه عبور كند».
در خصوص فرجام قيام يماني موعود، كه از او با صفت منصور ياد شده، در رواياتي از امام صادق(ع) نقل شده است: «سفياني با هر كسي كه با او درگير شود، چيره ميشود مگر يماني. ... سپس يماني را هدف قرار ميدهد. پس يماني براي دفع شرّ او به پا ميخيزد و سفياني در پي جنگهاي فراوان و درگيريهاي سخت شكست ميخورد و يماني او را دنبال ميكند. در نتيجه، جنگها و شكستهاي سفياني زياد ميشود. پس يماني، سفياني و پسرش را كنار رود «لوّ» در ميان اسيران مييابد و آن دو را تكّه تكّه ميكند» (56).
پی نوشت ها :
34 – الزام الناصب ، ص 139
35 – بشاره الاسلام ، ص 46 ، 192/277 ؛ الحاوی للفتاوی ، ج 2 ، ص 160
36 – در این باره ر.ک : ماهنامه موعود ، ش 101 ، 1388
37 – الملاحم و الفتن ، ص 51
38 – حلیه الابرار ، 572/2 ؛ تفسیرالبرهان ، 2/22
39 – ـ ابزار الوهم المکنون ، ص 101
40 – ـ کنزالعمال ، 35055/12
41 – ـ ابن حماد ، الفتن ، 208/839 ؛ کنزالعمال 11/31497
42 – ابن حماد ، الفتن ، 146/604 ؛ 221/870
43 – شرح نهج البلاغه ، 48/7
44 – الفتن ، 856/214 ؛ الحاوی 68/2
45 – سنن ابن ماجه ، 2/4088 ؛ البرء و التاریخ 2/174 ؛ مجمع الزوائد ، 7/318
46 – الحاوی للفتاوی 2/70 ؛ عقدالدرر 128
47 – مسند احمد ، 022383/309/8
48 – کنزالعمال ؛ 35054/283/12 ؛ تهذیب العساکر 555/1 ؛ سقوط اسرائیل ، پیشین ، ص 181 ( قم ، بوستان ، 1387 )
49 – الحاوی للفتاوی2/67 ؛ البرهان 7/17
50 – یاسری ، ابوذر ، خروج يماني ؛ نشانة حتمي ظهور ، موعود ، ش 108
51 – شيخ طوسي ، الغيبـة ، ص267 ؛ كمالالدّين صدوق ، ص649 ؛ ارشاد مفيد ، ج2 ، ص279 ؛ طبرسي ، إعلام الوري ، ص426
52 – بحارالانوار ، ج 52 ، ص 233
53 – معجم احاديث الامام المهدي (ع) ، ج3 ، ص478 ، به نقل از : شيخ محمّد جواد خراساني ، مهدي منتظر ، ص257
54 – كتاب الغيبـة ، نعماني ، ص171 ؛ بحارالانوار ، ج 52 ، ص232 ؛ إعلام الوري ، ص429
55 – بحارالانوار ، ج 52 ، ص 75
56 – در این باره ر ک: یاسری ، ابوذر ، خروج يماني ؛ نشانة حتمي ظهور ( همان )
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}